loading...
دانلود و پرتال تفریحی
محمد یوسفی بازدید : 264 پنجشنبه 22 فروردین 1392 نظرات (0)

داستان های کوتاه فروردین 92

پرستار مردی با یونیفرم ارتشی و با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت : آقا پسر شما اینجاست ! پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه به خاطر حمله قلبی درد میکشید جوان یونیفرم پوشی که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود را دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد …

 

محمد یوسفی بازدید : 322 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)

 مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت

و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد

ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد

از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد.

دست و پایش لیز می خورد و می افتاد…

جهت خواندن به مشاهده مطلب مراجعه کنید …

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سایت دانلود و پرتال تفریحی در چه حدی است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 636
  • کل نظرات : 150
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 278
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,456
  • بازدید ماه : 1,456
  • بازدید سال : 58,845
  • بازدید کلی : 575,978
  • کدهای اختصاصی